علوم بشری از نظر قرآن
قرآن کریم، یک سلسله از علوم را به عنوان میزبان و صاحب اصلی جان انسان میداند و دستهای دیگر را که از عوارض بشری بوده و سابقه و لاحقه عدم داشته و دارند، مهمان نفسِ انسان میشمارد، مگر آنکه در پرتو انس با علوم میزبان و هماهنگی با آن، صبغه میزبانی یافته و از گزند زوال مصون بماند.
علمی که با انسان، زاده میشود و به همراه او رحلت میکند، مربوط به خداشناسی، آشنایی با اسمای حسنای حق، خطوط کلی وحی و نبوّت و راههای اصلی رسالت و شریعت و... است که از نظر قرآن، همگی صاحبخانه جان انسان و علوم فطری است و از شمار آنها میتوان گرایش به فضیلت و پرهیز از رذیلت (پس از آشنایی با هر کدام) را نام برد.
برای مشاهده به ادامه مطلب.... مراجعه نمایید.
خدای سبحان، ارواح تمام بشر را با فطرت توحیدی آفریده است و آن نحوه خلقت را تبدیلناپذیر، معرفی میکند: (فطرت اللّه الّتی فطر النّاس علیها لاتبدیل لخلق اللّه)[1].
در بخش دیگری از قرآن کریم نیز میفرماید: (و نفسٍ و ما سوّاها فألهمها فجورها و تقوّاها)[2]. یعنی خداوند، روح انسان را تسویه کرد و تسویه روح به این است که تباهی و تقوای جانِ آدمی را به او آموخت و مرحله «نفس مُلهَمه» را محقق فرمود. پس دانشهایی چون خداشناسی و شناخت اصول ارزشی در نهاد هر کس تعبیه و به همراه جان او آفریده شده است.
از این رو سخن افلاطون که همه علوم را تذکّر و یادآوریِ دانستههای پیشین میداند، در این بخش یعنی علوم میزبان و اصلی و ارزشی، صحیح است[3].
امّا علومی که از عوارض روح آدمی است و مهمان نفس بشر به شمار میرود، از راه اکتساب و تحصیل به دست میآید. مانند پزشکی و همه شاخههای آن، مهندسی و تمام شعبههای آن، اخترشناسی، زمین شناسی، کشاورزی، زیست شناسیِ جانوری و گیاهی و دهها رشته دیگر از علومِ بشری و زیر مجموعه آنها که هیچ یک در نهاد انسان، ذخیره نشده و درباره آنها آگاهی قبلی وجود نداشته است. بلکه بشر به تدریج، آنها را تحصیل کرده است و در پایان عمر نیز ممکن است آنها را از دست بدهد.
قرآن کریم درباره سابقه این علوم، میفرماید: (واللّه أخرجکم من بطون أمّهاتکم لاتعلمون شیئاً)[4]. یعنی خداوند شما را از شکم مادران خارج کرد در حالی که به هیچ چیز آگاهی نداشتید. کلمه «شیئاً» (که در اصطلاح ادبی، نکره در سیاق نفی است و إفاده عموم میکند) دلالت دارد که آدمی به هنگام زاده شدن، هیچ شیئی از این علوم عادی و بشری را نمیدانست و همه را از راه چشم و گوش و عقل، فرا گرفت: (وجعل لکم السّمع والأبصار والأفئدة لعلّکم تشکرون)[5]. پس هیچ کس همزاد با هیچ علم بشری به دنیا نیامده است.
درباره لاحقه و سرانجامِ این علوم بشری نیز قرآن کریم میفرماید: (ومنکم من یُردّ إلی أرذل العمر لکی لا یعلم بعد علمٍ شیئاً)[6]. یعنی برخی از انسانها که به فرتوتی و کهنسالی میرسند، هر آنچه را که خوانده و دانستهاند از یاد میبرند. اینجا نیز کلمه «شیئاً» نکره در سیاق نفی است و دلالت دارد که ذرّهای از آنچه در طول عمر کسب کردهاند، در حافظه علمی برخی از آنان باقی نمیماند. بسیارند عالمان کارآمد که سالها بر کرسی تحقیق و تدریس تکیه زدند، اما پس از صرف عمری طولانی در راه تعلیم و تدوین، همه اصطلاحات علمی را از یاد بردند.
پس دو دسته آیات در زمینه علم و جهل انسان، وجود دارد: یک دسته آیاتی که میگوید بشر به همراه سرمایههای علمی آفریده شده است و یک دسته آیات، بشر را در حال آفریده شدن جاهل میداند که به تدریج در طول عمر خود از جهل به سوی علم، حرکت میکند. مضمون دسته اول، ناظر به علوم و معارف الهی و اصول ارزشی نظیر خداشناسی، معادشناسی، شناخت فضایل و... است و سخن افلاطون، مبنی بر تذکرّی بودن علوم در این باره صحیح است. دسته دوم درباره دانشهایی چون علوم تجربی، ریاضی و...، است که محصول کاوشهای بشری و مهمان روح آدمی بوده و اثبات صحت آن رأی افلاطون در مورد این علوم، دشوار است.
دانستنیهای آسمانی
قرآن کریم، نوع دیگری از دانستنیها را مطرح میکند و آن را بسیار مورد تأکید قرار میدهد.
پی نوشتها:
[1] ـ سوره روم، آیه 30.
[2] ـ سوره شمس، آیات 7 ـ 8.
[3] ـ توضیح بیشتر: ج 13 تفسیر موضوعی، (معرفت شناسی در قرآن)، ص 187.
[4] ـ سوره نحل، آیه 78.
[5] ـ سوره نحل، آیه 78.
[6] ـ سوره نحل، آیه 70.
منبع: کتاب صورت و سیرت انسان در قرآن، اثر آیت الله جوادی آملی
منبع : سایت تبیان